جایی که ضمیر ناآگاه است، مکان ظهور سوژه، من و تو است
تفاوت مهم میان مکتب روانکاوی کلاسیک یا «روانشناسی من» و بزرگانش چون آنا فروید با تئوری لکان را میتوان در درک متفاوت آنها از یک جمله معروف فروید دید. این جمله معروف از فروید که «جایی که آن یا ضمیرناآگاه است، بایستی من شود» در نظر بخش اعظم روانکاوی کلاسیک به این معنا فهمیده شد که ضمیر ناآگاه در نهایت یک محل هرج و مرج غیر عقلانی، یا در معنای ایرانی آن یک «نفس اماره» است و جای او را بایستی «من» بگیرد که حال بر اساس «اصل واقعیت» بر جهانش حکمرانی میکند. لکان اما این جمله فروید را به این معنا ترجمه میکند که «جایی که آن است، محل سوژه است و بایستی باشد». یعنی سوژه در واقع سوژه
ناخودآگاه است و ضمیر ناخودآگاه او محل قدرتهای سمبولیک اوست که بایستی به آن تن بدهد
ادامه Labels: مقالهها