نقد روانکاوانه

از هاملت دانمارکی تا هاملت ایرانی

این مقاله در فصلنامه سیاووشان شماره جدید بهار/تابستان منتشر شده است.

داستان ملودراماتیک «هاملت» و فیگور هاملت یکی از مهمترین داستانها و فیگورهای ادبی جهان مدرن محسوب می‌شود. ازینرو مرتب هاملت از یک سو از چشم‌اندازهای مختلف به نقد کشیده می‌شود و کمتر نقاد و فیلسوف مدرن یا پسامدرنی وجود دارد که از چشم‌انداز خویش به نقد هاملت نپرداخته باشد و از طرف دیگر مرتب روایات هنری نوی مدرن یا پسامدرنی چون فیلم‌های نو و تئاتر نو از داستان هاملت ساخته می‌شود. روانکاوی نیز از ابتدا به هاملت توجه داشته است. از فروید که حدااقل در دو اثر مهم خویش، یعنی کتاب «تفسیر رویا» و مقاله« داستایوسکی و پدرکشی»، به هاملت اشاره می‌کند تا نسل سوم روانکاوی، یعنی لکان و امروزه ژیژک، هر کدام به نقد آن پرداخته‌اند. ازینرو در نقد ذیل ابتدا به تحلیل و آنالیز هر سه روانکاو از فیگور و داستان هاملت پرداخته می‌شود و سپس به حالت «هاملت» در یک «فیلم ایرانی» و در دنیای ادبی ایرانی پرداخته می‌شود و تفاوتها و تشابهات کوتاه بررسی می‌شوند.

ادامه

Labels: