رابطه‌ی روانکاوی و زبان

رابطه بیماری روانی، بحران فرهنگی با زبان و «بیزبانی»

از آنرو که انسان یک «حیوان زبانمند و یا گویا» است، از آنرو نیز روان کاوی و روان درمانی در واقع یک «آنالیز زبان» است. روانکاوی و روان درمانی به بیمار کمک میکند که به «زبان و نوای درونی» خویش گوش دهد که در قالب درد و عوارض روانیش مثل اعتیاد، افسردگی و غیره بر او ظاهر می‌شوند؛ به صدای «دیگری» درون خویش و نیمه دیگر خویش گوش دهد؛ قادر به «استماع» تمناهای خویش و انطباق و پذیرش آنها در جهان خویش گردد تا به بلوغی نو و نظم و ساختاری نو و بالغانه دست یابد.. یا روانکاوی به وسیله نقد و تحلیل فرهنگی به یک جامعه و فرهنگ کمک می کند که به «نوای تمناها و هراسهای» خویش گوش دهد که در قالب بحرانهای جمعی و فرهنگی مثل بحران جنسی و جنسیتی و یا سیاسی خویش را نشان میدهند و قادر به پذیرش این نواها و رنگهای نو در جهان خویش گردد، قادر به پوست اندازی و دستیابی به نظمی نو و وحدت در کثرتی نو در عرصه فرهنگی، سیاسی و غیره گردد.
ادامه

Labels: