روانکاوي رمان «عليه نوشتن» از فريبا فياضي

روان‌کاوی «نوشتن علیه» و «علیه نوشتن» در داستان فریبا فیاضی

داستان یا رمان «علیه نوشتن»، مثل نیاکان قبلی خویش از بوف کور تا هرمافرودیت و دیگران، با مونولوگ درونی و اعلام موجودیت یک انسان در بحران و در حالت بحرانی و یا بیماری شروع می‌شود. انسانی یا مردی که بر سر یک سنگ قبر واقعی یا خیالی در حال اشک ریختن و اندیشیدن در باب خویش و جهان خویش است و حتی لحن کلام افسرده و پریشان‌حالش و حالات گاه مانیک و بلندپروازنه و لحظه ای دیگر افسرده و تاریکش، شباهت درونی و بینامتنی خویش را با« راوی» بوف کور، «شهریار» هرمافرودیت و «رضا»ی کتاب رضا قاسمی نشان می‌دهد و مطمئنا می‌توان این شباهت را با فیگورها و رمان‌های مشابه ایرانی دیگر نیز بازیافت. تشابهی که حکایت از یک پیوند بینامتنی، فزون متنی و اشتراک فرهنگی، اشتراک در یک بحران مشترک و سناریوهای مشترک می‌کند و در قسمت‌های مختلف اثر نمایان است و ...

Labels: