روان‌کاوی پسامدرنی راز «خراباتی» و «دن کیشوت»


روان‌کاوی پسامدرنی راز «خراباتی» و «دن کیشوت»
خراباتي ايراني و دن کيشوت دو نماد از حالت بنيادين خراباتي بودن انسان و دو تبلور حالت تراژيک/کميک زندگي بشري هستند. موضوع نهايي اما نوع حالت و برداشت ما از حالت خراباتي ايراني و دن کيشوت است. مي توان انواع حالات و روابط «رئال»، «خيالي» يا «سمبوليک» از اين حالات خراباتي و دن کيشوت وار را آفريد. مبناي بلوغ بشري اما ایجاد اشکال سمبولیک و فانی از هر حالت بشری، از خشم تا عشق و خراباتی بودن بشری بدور «هیچی محوری» زندگی و ایجاد هزار شکل و روایت از ارتباط با «غیر»، چه ارتباط با معشوق، با خدا و یا با هستی و یا با خود است. موضوع ایجاد روایات نو و فانی از عارفان خندان و رقصان زمینی است. موضوع ایجاد روایات تلفیقی از رند و قلندر ایرانی و فرهنگ دیونیزوسی نیچه بر بستر فردیت خویش وایجاد جهان سمبولیک خویش از بازی عشق و قدرت است.... ما در مثال دن‌کیشوت، خراباتی و هر فیگور دیگری نیز این تولید مداوم چشم‌اندازهای نو و معانی نو و نامیرایی این فیگورها را می‌بینیم. همین‌گونه نیز جسم و اشتیاقات ما مرتب اشتیاقات و آرزوهای نوین تولید می‌کنند و مرتب تفاوتی نو می‌آفرینند. موضوع اعتماد به زندگی و به جسم خویش و لمس این تحول مداوم است و سپس ایجاد روایات نو از ضرورت جسم و روان خویش و از تمناهای خویش و ایجاد بازی نوی از حالات خراباتی و عشق و زندگی خویش است.

Labels: