راز نشناخته «حجاب اجباری» و ارتباط آن با « اختگی قدرت مردانه»
داریوش برادری روانشناس/ روان درمانگر
معمولا وقتی پای مسئله حجاب اجباری یا زیر چادرکردن زنان توسط جامعه پدرسالار یا مذهبی بوجود می آید، سریعا روشنفکران یا به ویژه دوستان فمینیسم از این نگاه حرکت میکنند که این حجاب اجباری برای کنترل زنان و سرکوب زنان توسط مردان است، اما این نگاه به ظاهر منطقی سریع ضعیف بودن و سطحی بودن خویش را نشان میدهد وقتی که با نگاه نقادانه مدرن با آن برخورد شود.
زیرا با ایجاد حجاب اجباری در واقع مرد ایرانی یا مسلمان خود را به یک مازوخیسم جنسی و تشنگی جنسی وحشتناکی دچار میکند که آنموقع حتی پیرزن هم ببیند خیال میکند جنیفر لوپز دیده است. یا مجبور است مثل حریصان تشنه جنسی از روی مانتو طرف مرتب حدس بزند اون زیر چه خبر است و دچار زجر یک « شهوت دائم بدون امکان ارضای جنسی» است. از طرف دیگر این بدان معناست که حتی یک پیرزن نیز میتواند با یک لبخند زانوان او را سست کند و او به ناچار با این حجاب اجباری خویش را تحت کنترل شدید نگاه زنان، چه مادر و یا زن اغواگر بدحجاب و یا زن پاک و فرشته، قرار داده است و اسیر آنهاست.
حتی اگر بگوییم که خوب او میتواند چهار زن بگیرد و حرمسرا تشکیل دهد، باز می بنییم که این استدلال ضعیف است. زیرا اصولا حتی یک درصد مردان امکان ایجاد چنین شرایطی برای خویش را ندارد و از طرف دیگر حتی این امکان و یا امکان صیغه موقت کردن یک زن تغییری در حالت بنیادین «تشنگی او و انزال دائم بدون امکان ارضای این تشنگی» نمی دهد. به این دلیل همان مرد مذهبی با چهار زن نیز تا در خیابان یک «زن بدحجاب» ببیند، سریع به وسوسه می افتد و مجبور است به خانه برگردد و طهارت بگیرد.
یعنی این مرد ایرانی و یا مسلمان دچار یک «حالت وسواسی/ اجباری» میشود. یا این حالت مازوخیستی مردانه و تشنگی دائم به ناچار به آن خشونت و توهین جنسی و جنسیتی به زنان و یا به دگرجنسها تبدیل میشود که در فیلمی اخیرا در یوتیوب همه دیده اند. مشکل اما این است که چون اکثر این دوستان منتقد این مباحث پایه ای را عمیق نفهمیده اند، پس با دیدن چنین فیلمهایی به جای اینکه عمق معضل و علل چندجانبه روانی، حقوقی، سیاسی، جنسیتی و فرهنگی آن را تشخیص بدهند و بخواهند وارد یک سناریوی جدید و مدرن روابط شوند، ناگهان حال باز یک دلیل یافته اند که بگویند دیدید مردان ایرانی اینگونه و یا آنگونه هستند.
وقتی اما با این نگاه علمی به موضوع حجاب بنگریم و اینکه چرا یک جامعه پدرسالار و به ویژه مسلمان، به این حالت حجاب اجباری احتیاج دارد و چرا دقیقا جامعه مدرن که یک نگاه عمیقا مردانه است قبل از هر چیز این اخلاقیات مقدس و حجاب اجباری را می شکند و به جای آن فرهنگ لیبرتین و کام پرستی را رایج میکند، آنگاه میتوانیم به عمق معضل نزدیک شویم، به عمق روانی و فرهنگی معضل که در پیوند تنگاتنگ با دیسکورس و گفتمان بر یک جامعه ایرانی و یا مذهبی مسلمان است. ( یا میتوان پی برد که چرا جامعه مدرن و صنعت توریسم آنگاه از کشورهایی مثل تونس و یا آفریقایی به عنوان کشورهایی که در آن زنان میان سن یا مسن اروپایی میتوانند در آن به لذت جنسی با مردان جوان دست یابند، استفاده میکند. همانطور که مردان از این جوامع استفاده جنسی خویش را میکنند). بر پایه این جهان مردانه مدرن است که اصولا مرحله بعدی مدرنیت و ظهور فردیت زنانه و فمینیسم امکانپذیر میشود و این نگاه نو بر ضعفهای مدرنیت مردانه تا حدودی چیره میشود و ما هر چه بیشتر وارد عرصه «برابری جنسیتی در عین قبول تفاوت و تفاط» و مرحله ظهور یک پلورالیسم جنسی و جنسیتی نوین میشویم، به جهان مردسالاری/زنسالاری مدرن کنونی نزدیک میشویم. با آنکه اصل این مدرنیت باز هم نگاه مردانه و بر پایه «اصل قدرت مردانه» باقی میماند اگر که به حالت جنسیتی کلاسیک نگاه کنیم و «قدرت» را عنصر اصلی مردانه و «عشق و ارتباط» را قدرت اصلی زنانه بنامیم.
حجاب مطلق و اجباری زنان در واقع دو جنبه دارد. زن از یک سو نماد جسم و اغوا و زمین است، یعنی همان چیزهایی که یک مومن و یا انسان سنتی را از پرستیدن و ایمان میتواند باز دارد، روحمندی و ایمانش را به خطر اندازد، پس بایستی به زیر پرده رود. نکته مهمتر اما این است که همزمان زن در واقع نماد حقیقت است، او « نماد فالوس و تمنا» است. به زبان نیچه « حقیقت یک زن» است. زیرا حقیقت یک خیال و باور است، یک حجاب است. در نگاه مرد سنتی و یا مسلمان زن دقیقا تبلور این حقیقت پشت پرده است، تبلور آن حقیقت مطلق، بهشت مطلقی است که او همیشه در پی اش میگردد و همزمان میداند حق ندارد او را ببیند. ازینرو حجاب همان لحظه که جسم و زن را در بند میکند، همان لحظه به او قدرتی میبخشد که او را حاکم بر تمامی جهان ناموسی، جهان مرد سنتی و در واقع جهان انسان مسلمان میکند.

این حالت دوگانه حجاب باعث میشود که زن از یک سو به تبلور «حقیقت و نام خدا و ناموس» تبدیل شود که مرد بایستی با جان خویش از آن و حجابش محافظت کند تا کسی به آن نتواند نگاه کند، از طرف دیگر این حالت آنگاه این زن پشت پرده و آفتاب ندیده را به تبلور خیالی « مطلوب گمشده، بهشت گمشدهایی» تبدیل میکند که فرد سنتی همیشه در پی بازگشت به آن و به بیگناهی اولیه و یا به جهان پس از مرگ است که در آن با حوریانی بهشتی همبستری کند. حوریانی که پس از هر هماغوشی دیگربار باکره میشوند. این حجاب مطلق و اجباری باعث میشود که فرد سنتی و یا مسلمان سنتی به این بلوغ دست نیابد که آنچه پشت حجاب است، تنها تصویر و روایت خود او از زن و زندگی است، یک حقیقت نامطلق و سمبولیک و یک روایت است و همیشه میتوان روایاتی دیگر داشت، روایاتی دیگر از مذهب و یا خدا و زندگی داشت.
او با گرفتاری در دام این حجاب اجباری در واقع در دام «آرمان مطلق، حقیقت مطلق» میافتد و به سرباز جان برکف و یا خود انتخار یک ایده و آرمان تبدیل میشود. او با گرفتاری در دام این حجاب اجباری و این سناریوی نارسیستی/رئال (مسحورکننده و ناموسی) به ناچار به قدرت مردانه خویش دست نمییابد وبه مردی تبدیل نمیشود که با دست یابی به فردیت خویش از نگاه پدری عبور میکند و روایتی نو از هرچیز میآفریند. برای این کار بایستی او ابتدا پی ببرد که در پشت حجاب نه یک «زن ویا مادر مطلق و یا پدر مطلق» بلکه یک روایت و یک خیال نهفته است. همانطور که زن چنین جامعه ای به زن مدرن تحول نمییابد و یا بیشتر همان مادر مقدس است، یا زن فتنهگر و لکاته و یا فرشته پاک و دست نخورده و نجیب. زیرا حالات مرد و زن در پیوند تنگاتنگ با یکدیگرهستند.
مشکل دیگر اما این است که این حجاب اجباری از سوی دیگر مرتب در این مرد سنتی، زن سنتی و جامعه سنتی این میل را بوجود میآورد که این «حجاب را بشکند» تا به «وصال با معشوق دست یابد»، به وحدت مطلق با معشوق بدون پرده ای دست یابد اما از آنجا که این خواست شکل دیگر همان وفاداری به حقیقت مطلق و میل بازگشته به بهشت گمشده است، ازینرو این «کشف حجاب اجباری» نتیجه ای جز گرفتاری در همان سناریوی سنتی ندارد. حاصل چنین سیستم و سناریو مرد و زنی سنتی است که از یک سو خجالتی و شرمگین است و از سوی دیگر «بی مرز و افراطی» و امروز میتواند کاهن اخلاقی باشد و فردا ضد هر اخلاق، امروز ناموس پرست، فردا بیناموس باشد اما نمیتواند وارد عرصه ارتباط بالغانه شود که به معنای قبول مرز دیگران و به معنای قبول آزادی همراه با قانون و احترام به خواست و مرز دیگران است. به معنای ورود به عرصه «حجاب سمبولیک» است.
این ثمرات حجاب اجباری ازینرو از یک طرف «مردی پدرسالار» به وجود میآورد که در پای «پدر و سنت پدرانه، اخلاق و ناموس پدرانه» به سرکوب جسم، زنانگی و قدرت مردانه خویش، به سرکوب اغواگری زنانه و کامپرستی مردانه خویش میپردازد، به سرکوب خرد و قدرت زنانه و مردانه میپردازد و از طرف دیگر بشدت اسیر «نگاه زن » در پشت حجاب است. مثل داش آکل که اسیر نگاه «مرجانی» است که هیچگاه درست ندیده است.
یعنی تناقض این مرد ایرانی این است که تحت تاثیر حجاب اجباری و ناموسی به سرکوب قدرت خویش و اختگی قدرت مردانه خویش، به تشنگی دائمی کنونی دچار میشود، حتی اگر از طرف دیگر به عنوان «انسان ممتاز و پدر» دارای حقوق برتر و بیشتر از زنان است. این حالت دوگانه مرد ایرانی باعث میشود که شیوه رفتار جنسیتی و جنسی او نیز متناقض باشد. او از یک سو میخواهد «پدر مقتدر و حاکم بر زنان» باشد، یک «ماچو» باشد و از طرف دیگر بشدت به زبان طنز« زنذلیل» است. او ترکیبی از این «ماچو/ زنذلیل» است.
همانطور که او از نظر جنسی همیشه در حال «تشنگی جنسی و شهوت جنسی» قرار دارد و از طرف دیگر دچار میل سرکوب این شهوت و تن خویش و اسیر جنگ دائمی اخلاق/وسوسه است. این حالت متناقض جنسی باعث میشود که او از یک سو سعی میکند به عنوان انسان نیک و مومن بر وسوسه های جنسی خویش چیره شود، روحمند شود اما تمام ذهن و حرکاتش متوجه «این جسم وسوسه گر»، این «زن وسوسه گر پشت حجاب» است و در آتش دیدن آن میسوزد. یعنی این انسان به ظاهر مقتدر در واقع به شدت اسیر نگاه و لبخند زن و مادر، اسیر جنس مخالف است. اینگونه است که او مرتب دچار حالات افراط/تفریطی است و یک لحظه اخلاقی و لحظه دیگر ضد اخلاق و توهین کننده میشود. او از یک طرف به عنوان پدر و حافظ ناموس زنان و دختران را سرکوب میکند و از طرف دیگر برای این «مادر ناموسی» و این «فرشته پاک پشت حجاب» به قهرمانی تبدیل میشود که حاضر به فداکردن جان خویش در راه آرمان و عشق و آبرو خانواده و وطن است. او ترکیبی از یک «زنذلیل/ ماچو» است.
همانطور که زن سنتی روبروی او و نیمه دیگر او به ناچار و تحت تاثیر این حجاب و فرهنگ ناموسی ترکیبی از « زن اثیری و فرشته وار/ زن لکاته و خشن و یا فتنهگر هیستریک» است. یا مادر مقدس است و یا پنهان در پی «پدر» میگردد و حتی وقتی مثل لکاته هدایت به ظاهر طغیان جنسی میکند، در واقع در نهایت در پی یک «پدر مقتدر و مرد قوی» میگردد که سرانجام جذب او شود و اسیر او شود. همانطور که« لکاته» کتاب بوف کور عاشق پیرمرد است. زیرا این نقشهای متقابل جنسیتی بدون هم ممکن نیستند.
مرد سنتی و زن سنتی لازم و ملزوم یکدیگر هستند. همانطور که متلکهای خشن مردانه و رفتارهای هیستریک و افراطی زنانه همدیگر را در نقاطی بازتولید میکنند. هر دوی آنها اسیر یک پدیده و سناریو مشابه هستند. اسیر فرهنگ حجاب و ناموسی، اسیر سناریو «اندرونی/برونی» و عواقب آن هستند. با آنکه زن بناچار در این صحنه «پدرسالارانه/مادرمحوری» که مرد در آن «عنصر ممتاز» است دچار امکان ضربهخوردگی بیشتر و ستم مضاعف است اما او «مظلوم» نیست. زیرا زن ایرانی نیز هم در این بازی سنتی از ابتدا یادگرفته است که چگونه قدرت خویش را بیان کند و مرد را به خدمت خویش بگیرد، یا به عنوان مادر فرزندان را به ابزار قدرت و خواست خویش تبدیل کند،.
ازینرو تحول مدرن تنها به معنای این نیست که مردان از امتیازات پدرسالارانه خویش بگذرند، از حق چهار همسری خویش بگذرند و به مرد مدرن و با مسئولیت فردی در چهارچوب قانون و برابری جنسیتی تحول یابند، بلکه زنان نیز باید از این امتیازات پنهان و آشکار سنتی خویش و از قدرتهای پنهان خویش عبور کنند و به زن مدرن و با قبول مسئولیت مدرن و برابر تحول یابند.
تنها با شناخت این مباحث چندگانه، چندلایه و همپیوند است که میتوان بهتر درک کرد که چرا زنان فراوانی با وجود ستم مضاعف به زنان باز هم طرفدار جامعه سنتی هستند، زیرا نمیخواهند امتیازات و قدرت خویش را به عنوان مادر مقدس، زن اثیری و غیره از دست بدهند، میخواهند در مرد خویش پدری نیز داشته باشند که مواظبش باشد و برایش فداکاری کند. همانطور که با چنین نگاهی چندجانبه میتوان دید که چه بلایی این فرهنگ ناموسی بر سر مردان میآورد. مردانی که به ظاهر جامعه پدرسالار ایران بایستی بهشت آنان باشد و برخی فمینیسیتهای کمسواد یا «فمینیسم چریکی» سعی در ایجاد این توهم دارند.
زیرا اگر در چنین جامعه ناموسی ما شاهد «قتلهای ناموسی» زنان توسط مردان یا پدران هستیم، از طرف دیگر شاهد این هستیم که این مردان تشنه و ناموسی بایستی مرتب برای حفظ ناموس وطن، حفظ ناموس خانواده و غیره به جنگ روند، به قتل خواهر خویش دست زنند، کشته شوند و یا زندگیشان را در زندان بگذرانند. در بهشت باصطلاح ایرانی مردان، ما شاهد نزدیک به یک میلیون کشته و زخمی از این مردان در یک جنگ ناموسی هستیم. یا این مردان بایستی به خاطر «مسئولیت ناموسی» که از کودکی در وجودشان حک میکنند و به قول نیچه او را به « شتربارکش» ناموس و غیره تبدیل میکنند، مجبور هستند که برای «نجات مادر از ظلم پدر» و نامهای مختلف این بازی ناموسی مثل «نجات خلق از دیکتاتور» و غیره به جنگ روند، انقلابی و قهرمان شوند و خوشی خویش و دنیای فردی خویش را فدای این آرمانها کنند. ازینرو در این جامعه ناموسی مردانه بیشترین کشتهشدگان تحولات سیاسی و اجتماعی در سیسال اخیر مردان هستند. همانطور که ما امروزه نه تنها شاهد «قتل ناموسی زنان» بلکه شاهد «پدیده شوهرکشی» نیز هستیم.
نکته جالب بنابراین اینجاست که درست است که با تحول مدرن و با ایجاد سیستم دموکراسی و با نهادینه شدن هرچه بیشتر فرهنگ مدرن، زنان از زیر بار این تبعیض جنسیتی رها میشوند و به برابری حقوقی دست مییابند، اما همزمان یک بخش از «قدرت خویش» را بر مردان ایرانی از دست میدهند. ازینرو به قول «نیچه» این مردان هستند که با مدرنیت ابتدا به رهایی و آزادی خویش دست مییابند. زیرا آنها با کمک تحول مدرن هم از نقش «پدرو مسئولیت ناموسی» رها میشوند و هم از اسارت در «نگاه مادر و زن اثیری و فرشتهوار» رهایی مییابند و پی میبرند که در پشت حجاب هیچ زن مطلق و نهایی، هیچ تصویر و حقیقت نهایی نهفته نیست بلکه تنها حالت و روایتی از زن و زندگی وجود دارد و میتوان مرتب روایاتی دیگر از زن و زندگی ساخت.
بر پایه برتری یافتن این «قدرت و خرد مردانه» بر «نگاه پدرسالارانه» و «نگاه مادر و زن» است که فرهنگ کامپرستی مدرن و فرهنگ لیبرتین، فرهنگ دنیوی و خرد مدرن رشد و تکامل مییابد. همانطور که زن با رهایی از حجاب به قدرتهای نو و امکان خلاقیت خویش دست مییابد. هر دوی مردان و زنان اما به عنوان انسان از این تحول مدرن نتیجه میگیرند، زیرا حال آنها از «سناریو مرد/زن سنتی» و حالات تراژیک آن به رابطه «مرد/زن مدرن» و در چهارچوب قانون و دیالوگ مدرن دست مییابند و بازی خشن سنتی مردانه/زنانه « سرکوب گرانه/هیستریک » ایرانی به بازی جنسیتی مدرن و به دیالوگ جنسیتی عشق وقدرت مدرن و در چهارچوب قانون تحول و رشد مییابد. همانطور که با چنین تحولی جامعه پدرسالار/مادرمحور کنونی ایرانی هر چه بیشتر به جامعه مردسالار/زنسالار مدرن ایرانی تحول مییابد.
زیرا رهایی از این دام دوگانه « حجاب اجباری مطلق» به معنای رهایی جسم و زندگی، زنانگی و مردانگی از سرکوب خویش از یک سو و از سوی دیگر دست یافتن به این بلوغ است که همیشه میان فرد و دیگری، میان انسان و زندگی حجابی و فاصله ای وجود دارد و ما هیچگاه با معنای نهایی زندگی و دیگری، با معنای نهایی خویش روبرو نمیشویم. ما هیچگاه حتی وقتی لخت باشیم، کامل لخت نیستیم بلکه حجابی وجود دارد، حجابی نمادین و سمبولیک. ما همیشه با «جسم سمبولیک»، «زن و مرد سمبولیک» یعنی با حالات و روایاتی جنسیتی و جنسی روبرو هستیم که ناکامل هستند ومرتب با هر تولدی امکانی نو و تفاوتی و روایتی نو از این تفاوتها ساخته میشود.
با قبول این «حجاب سمبولیک یا نمادین» است که سرانجام حجاب اجباری و سناریو سنتی میشکند، چرخه وسوسه/گناه میشکند و جامعه تن به فردیت جنسیتی و جنسی زنانه و مردانه میدهد. جامعه و فرد میپذیرد که فرد، چه زن و چه مرد دارای یک حجاب درونی است، دارای فردیت و تفاوت خاص خویش است، دارای قدرت خاص خویش است و از مرز خویش میتواند دفاع کند، پس به او و حق انتخابش احترام میگذارد. همانطور که این دستیابی به «حجاب سمبولیک» و درک عدم امکان دست یابی به «معنای نهایی پشت حجاب»، پشت دیگری، باعث رشد دیالوگ و چالش مدنی و بالغانه میشود.
این حجاب سمبولیک و قبول آن باعث رشد اروتیک مدرن، عشق مدرن و علم مدرن میشود که برپایه قبول ناتوانی از دستیابی به راز نهایی پشت پرده و قبول حجاب میان خویش و جهان استوار است. زیرا در هر اروتیکی یک حجاب وجود دارد، به این دلیل ما در یک داستان اروتیکی هیچگاه به معنای نهایی فیگورها و به لختی نهایی آنها دست نمی یابیم و یا همیشه روایاتی نو از عشق و زندگی و علم ممکن هستند، زیرا در نهایت راز پشت پرده را هیچکس نمی داند و نخواهد دانست و راز دیگری که همان خود من و تو، زن و مرد و دیگران هستند.
با چنین تحولی نیز آنگاه سناریوی جنسیتی و سنتی ایرانی شکسته میشود و زن و مرد ایرانی هر چه بیشتر به حالات نوی فردی خویش دست مییابند و از سناریوی مرد ظالم/زن مظلوم، راوی/زن اثیری، راوی/لکاته به عاشقان و عارفان زمینی خندان تحول مییابند و این تحول فردی به ناچار نیاز به تحول حقوقی و سیاسی متناسب با خویش دارد، نیاز به سناریوی متناسب با خویش دارد، همانطور که میان فردیت/قانون/تمنای مرزدار پیوند تنگاتنگ است و آنها بدون هم ممکن نیستند.
این راز دوگانه حجاب در واقع مبحثی است که به قول ژیژک در بحثش در باب «زن در اسلام» خیلی از فمینیستها و یا شرقشناسان در باب اسلام متوجه نمیشوند و نقش دوگانه زن در اسلام، یا به باور من بهتر است بگوییم در روایات کهن از اسلام را متوجه نمیشوند. بنابراین علاقه مندان به این مبحث را به خواندن این مقاله مهم از ژیژک نیز دعوت میکنم که چندسال پیش توسط جامعه شناس خوب ایرانی و متخصص مباحث پسامدرنی چون نظریات فوکو، برادرم کوروش برادری به فارسی ترجمه شده است. لینک مطلب
http://sociologyofiran.com/index.php?option=com_content&task=view&id=843&Itemid=45
Labels: مقالهها
به هر حال ممنون
louis vuitton bags
cheap oakleys
michael kors handbags
beats by dr dre
michael kors outlet
kobe 8
ray ban sunglasses
louis vuitton bags
jordan concords
official coach factory outlet
abercrombie & fitch
oakley sunglasses cheap
instyler
abercrombie and fitch
michael kors outlet
ugg for women
ugg boots
canada goose
nike air max uk
burberry outlet online
kevin durant shoes
michael kors outlet
michael kors handbags
tods outlet online
nike roshe run mens
celine handbags
ray-ban sunglasses
coach outlet
true religion jeans outlet
oakley sunglasses wholesale
cheap tods
gucci bags
soccer shoes
ugg outlet store
cheap rolex watches
retro 11
coach outlet store online
uggs sale
oakley store
uggs outlet
nike huarache
prada sunglasses wholesale
bottega veneta shoes
michael kors
michael kors outlet
louis vuitton handbags
polo ralph lauren outlet online
canada goose outlet
tiffany jewelry
yeezy boost 350
canada goose parka
birkenstocks
birkenstock sale
louis vuitton outlet
michael kors outlet store
cheap oakley sunglasses
nike roshe run
louis vuitton outlet online
kate spade bags
michael kors handbags outlet
hollister uk
nike air max 90
discount oakley sunglasses
nike force 1
canada goose jackets
ugg for kids
uggs
pandora charms uk
true religion jeans
buy red bottoms
louis vuitton pas cher
coach factory outlet online
prada handbags
nmd adidas
yeezy boost
uggs australia
2016818caiyan
hugo boss outlet is
mont blanc pens your
new balance outlet them
cheap jordans why
abercrombie and fitch identifying
pandora jewelry How
nike trainers uk animals
michael kors handbags where
michael kors handbags sale Room
prada outlet
cheap ray bans
oakley sunglasses outlet
true religion outlet
oakley sunglasses outlet
giuseppe zanotti sneakers
cheap oakley sunglasses
knicks jerseys
true religion outlet
2017.1.20xukaimin
michael kors handbags outlet
chargers jerseys
michael kors handbags
michael kors handbags online
nike roshe
michael kors handbags
omega watches for sale
moncler outlet
louis vuitton sacs
michael jordan shoes
nike huarache
air force 1
air jordan shoes
michael kors
nike zoom
jordan shoes
nike air force
cheap jordans
gucci
mont blanc pen
adidas nmd runner
nike air max
pandora outlet
chi flat iron
nike outlet online
michael kors outlet online
jerseys cheap
20170426yuanyuan
adidas nmd
yeezy boost
true religion outlet
nike roshe run
true religion outlet
michael kors
lebron 13 shoes
jordan shoes
nike air max
20170618
ralph lauren polo
hugo boss sale
toms shoes
nike blazer
los angeles clippers jerseys
oklahoma city thunder
oakley vault
cheap nike shoes
jordan 4
michael kors handbags
cheap jordans
lebron james shoes
adidas superstar shoes
air max 2017
cheap basketball shoes
michael kors uk
hermes belt
adidas neo