روانکاوی پسامدرنی راز سادومازوخیسم
داریوش برادری روانشناس/ روان درمانگر
سادیست از نگاه روانکاوی کلاسیک و مدرن و نیز در معنای عمومی به عنوان گرایشی سنجیده میشود که از آزار و تحقیر دیگران لذت جنسی و روحی میبرد.(1) مازوخیست از منظر این نگاه کلاسیک کسی است که از تحقیرشدن و دردکشیدن لذت روحی و جنسی میبرد.گویی که سادیست هدفش از رابطه جنسی دستیابی به لذت ناشی از تسلط و آزار دیگران و هدف مازوخیست دستیابی به لذت ناشی از درد است. اما آیا واقعا مازوخیست تنها از طریق درد و تحقیر به لذت دست مییابد و آیا سادیست لذتش برپایه آزار دیگران است؟ یا اینکه نوع نگاه کلاسیک و روانکاوانه و نیز نگاه عمومی ناتوان از درک عمیق رابطه سادومازخیستی و در نهایت ناتوان از درک عمیق سناریوهای جنسی و عشقی بشری است؟ .
موضوع این مقاله بررسی این موضوع و سوال است و در دو مقاله بعدی در باب « راز کازانوا» و «راز خراباتی و دنکیشوت» ادامه این نقد در مباحث دیگر بررسی میشوند.
تحول در معنای سادیسم و مازوخیسم در جهان مدرن
همانطور که در نقدم در باب «انحراف جنسی.(3)» توضیح دادهام، امروزه دیگر سادیست و مازوخیست، مانند همه اشکال دیگر کاتگوری کلاسیک انحراف جنسی، از صف «اختلالات فونکسیون جنسی» خارج شده اند و دیگر بدون قید و شرط بیمارگونه محسوب نمیشوند. اکنون تنها زمانی یک حالت سادیستی و مازوخیستی بیمارگونه است که یا فرد به شخصه از حالات و گرایش خویش در عذاب باشد و یا اینکه به زور دیگران را وادار به شرکت در بازیهای جنسی سادیستی و یا مازوخیستی خویش کند. در حالت دوم این بازیهای اجبارگونه یک جرم جنسی محسوب میشوند.
این تحول مهم در روانکاوی در واقع به معنای عبور از خطای تفکر «روانشناسی من» و نیز روانپزشکی کلاسیک است. زیرا در این نگاه کلاسیک، بر اساس تفسیری به طور عمده غلط از نظریات فروید، در واقع این گرایشان بالذات بیمارگونه قلمداد میشدند. روانکاوی کلاسیک در وجود هر انسانی قادر به دیدن گرایشات سالم سادیستی و مازوخیسیتی بود. اما برای او این گرایشات بخشی از بازیها و فانتزیهای جنسی در خدمت «نوع سالم رابطه جنسی» و همراه با دستیابی به هماغوشی جنسی (تناسلی) و دستیابی به ارگاسم بود. وقتی این گرایش به اصل رابطه جنسی تبدیل میشد، برای آنها این تحول یک تحول منفی و نماد گرفتاری در حالات ادیپالی و کودکانه بود. سادیسم و مازوخیسم ازینرو برپایه نظرات نهایی فروید چون تبلوری از رانش مرگ نگریسته میشدند. البته نگاه دیالکتیکی فروید به ارتباط رانش مرگ و زندگی به سان دو بخش مکمل یکدیگر نادیده گرفته میشد، چه برسد به آنکه آنها بتوانند از خطاهای فروید بگذرند.( در باب نگاه فروید، روانشناسی من و غیره در زمینه انحراف جنسی و سادومازخیسم به نقد بالا مراجعه کنید.4)
با تحولات مهم در علم روانکاوی و نیز با رشد جنبشهای لیبرالیسم و پلورالیسم جنسی و جنسیتی سرانجام این نگاه خطا از سالهای 1994 مجبور به عقب نشینی شد و در سال 2000 در چاپ جدید و تجدیدنظرشده کتاب مرجع بیماریهای روانی به نام (د_ اس_ ام_4- رویزیون) این گرایشات جنسی جزو کاتگوری بیماریهای «پارافیلی» قرار میگیرند. یعنی این گرایشات تنها در صورت حالت جرم جنسی و یا عذاب شخصی به سان بیماری و یا جرم جنسی دیده میشوند. برای مثال گرایش مازوخیستی تنها وقتی به سان یک بیماری نگریسته میشود که « شخص بیمار حدااقل شش ماه دارای فانتزیها و نیازهای مازوخیستی باشد و این فانتزیها و نیازها باعث اختلال در خوشبختی و زندگی شخصی او شوند.5).
ازینرو همه سادومازوخیستها و روابط سادومازخیستی که قادر به یک ارتباط اروتیکی یا عاشقانه باشند و این روابط بر اساس انتخاب متقابل طرفین صورت گیرد، جزو گرایشات و روابط سالم محسوب میشوند .یا وقتیکه فرد از گرایشات خویش نه تنها در عذاب نباشد بلکه آن را نمادی از فردیت خویش ببیند. موضوع، توانایی به بیان خواست و دیالوگ و حق انتخاب برای خویش و یار جنسی خویش است که حالت سالم گرایش و جهتگیری جنسی را از حالت بیمارگونه هر گرایش جنسی، از دگرجنسخواهی تا همجنسخواهی، از سادیسم و مازوخیسم سالم تا سادیست و مازوخیست بیمار را تعیین میکند.
این تحول به معنای شروع نگاهی نو به کاتگوریهای روانکاوانه و روانپزشکی و شروع مباحثی نو در این زمینهها نیز هست و مطمئنا این روند تا تحول نهایی به یک حالت چندنگاهی و پلورالیسم نگاهی ادامه مییابد. در این راستا نیز من برای آشنایی ایرانیان با این تحولات مهم و نو و نیز آشنایی با چشماندازهایی نو از بحث، این مقالات سه گانه را عرضه میدهم و یا اصولا در مقالاتم راههایی نو را مطرح میکنم.

سادیسم و مازوخیسم به سان یک سناریو و فانتسم
بر خلاف نگاه کلاسیک روانکاوی، مازوخیست از طریق درد به دنبال لذت جنسی نیست. همانطور که سادیست به دبنال دستیابی به لذت جنسی از طریق آزار و تحقیر دیگران نیست. میل دردکشیدن و تحقیر شدن مازوخیست و میل تحقیردادن و آرار دیگران در سادیست، در واقع بخشی و جزویی از یک فانتزی و سناریو است . این فانتزی در روانکاوی به عنوان «فانتسم» خوانده میشود و بسته به نوع فانتسم و فانتزی میتواند این فانتزی حامل رابطه سالم و یا بیمارگونه با گرایش خویش باشد.
لکان در مقاله مهمش به نام «کانت با ساد» به نقد حالات سادیستی در کتب ساد میپردازد و به زیبایی نشان میدهد که در واقع تمامی بازیهای سادیستی ساد جزوی از یک سناریو و فانتزی بزرگتر و سمبولیک است. ساد در واقع در حین بازیهای سادیستی خویش در حال اجرای یک برنامه دقیق و تئاتر مشخص است و به این دلیل توجه به جزییات برای او و قهرمانان و یا جلادش اهمیت محوری دارد وگرنه فانتزی و سناریواش خراب میشود و او ناتوان از لمس تمنای جنسی و لذت جنسی میشود.( برای اطلاعات بیشتر و دیدن نمونههایی از کتب ساد به بخش ذیل در باب ساد در کتاب اینترنتی من از ص 33 مراجعه کنید.6)
آدرنو این برنامه سادیستی مشخص ساد را تبلوری از حالت سوژه/ابژهای مدرن، تبلوری از حالت سرمایهدار/کارگر مدرن میدانست. مطمئنا هر سناریوی سادیستی و یا مازوخیستی تحت تاثیر گفتمان و فرهنگ جامعه خویش است اما این حالت سناریو و فانتسم نهفته در اعمال سادیستی و مازوخیستی یک حالت اونیورسال است و در همه اعمال سادیستی و مازوخیستی و یا در کتب هنری در این زمینه به وضوح دیده میشود.
دلوز در مقالهاش به نام « زبان ساد و مازوخ» به بیان نمونههایی از این برنامه و سناریوهای سادیستی و مازوخیستی و نوع نگارش سادیستی و مازوخیستی میپردازد.(7) .خوشبختانه مقالات مهمی مانند این مقاله در این زمینه توسط برخی از همنسلان جوانتر این نگاه نوی پسامدرنی مانند بابک سلیمیزاده و امین قضایی و دیگران ترجمه شده است. اخیرا در سایت زمانه نیز مصاحبهای با یک سادومازوخیست شده است که او نیز در بیان تجارب فردی خویش و معنای درد برای او دقیقا به این اشاره میکند که او بدنبال درد نیست بلکه درد برایش بخشی از یک فانتزی است. ازینرو به قول او اگر کسی در خیابان او را کتک بزند، او دچار لذت جنسی نمیشود زیرا این سناریو و فانتزی وجود ندارد.(8)
همانطور که یک سادیست از هر تحقیر و آزار دیگری و در هر شرایطی خوشش نمیآید .زیرا این آزار و تحقیر جزوی از یک سناریو و فانتزی است. همانطور که در بازی دیالکتیکی سادیستی و مازوخیستی در واقع هر سادیستی در عین حال مازوخیست نیز هست و مازوخیست دارای قدرت سادیستی است و به سادیست میگوید که چه اعمالی انجام دهد و چگونه او را درد بدهد. یا اینکه بسیاری از سادیستها و مازوخیستها دارای گرایشات فتیشیستی و نیز دارای رسوم و نمایشات خاصی هستند و میتوانند در حالت سالم این بازیها و رسوم و نوع لباسها را تغییر دهند و مرتب فانتزیهای نویی در دیالوگ با معشوق کشف کنند. همانطور که یک رابطه سالم و تمنای جنسی سالم مرتب قادر به کشف عرصههای جدید از اروتیسم و عشق است.
به قول لکان آنچه ساد و در نهایت هر سادیست و مازوخیست از طریق این سناریو و یا فانتسم در پی آن است، دستیابی به لمس «تمنای گمشده»، لمس شکل جدید و سمبولیکی از بهشت گمشده و لمس اوج جدیدی از بازی عشق و قدرت سمبولیک بشری است. ساد در واقع به قول خودش با تمامی جنایات و اعمال سادیستیاش در پی فروپاشی نظم مرتب تکرارشونده طبیعت و ایجاد یک دوران خلاق و جهان نوی سمبولیک است. این نگرش به معنای توانایی فاصله گیری سمبولیک ساد از خویش و حالاتش و ایجاد یک جهان فردی جدید است که در آن به اوج لمس تمنای گمشده و بلوغ فردی خویش دست مییابد.
در حالت سالم و سمبولیک تلاش برای دستیابی به این «مطلوب گمشده»، عاشق/معشوق، سادیست/مازوخیست میتوانند در دیالوگ و بازی متقابل مرتب به اشکال جدید و سمبولیکی از این تمنای جنسی و عشقی خویش دست یابند و بهشت گمشده را در اروتبسم و عشق فانی بشری لمس کنند. در حالت بیمارگونه یا شخص به شیوه نارسیستی و مطلقگرایانه میخواهد با «دیگری»، با معشوق سادیست یا مازوخیست یکی شود و به قول لکان دچار «آفانیزیس» و از دست دادن فردیت خویش میشود. یا در حالت «رئال و کابوسوار» گرایش جنسی سادیسم و مازوخیسم، فرد خویش را به ابژه بیان خواستهای یک «پدر جبار» درونی تبدیل میکند و دست به قتل و تجاور برای لمس یک قدرت مطلق و تمتع مطلق این پدر جبار درونی میزند. هر انسانی و هر حالت بشری دارای این سه حالت نارسیستی/رئال/ سمبولیک است و اینها بدون هم نمیتوانند وجود داشته باشد. موضوع بلوغ اما دستیابی به ارتباط سمبولیک قادر به قبول فردیت، دیالوگ و تحول مداوم تمنای بشری و بازی عشق و قدرت بشری است. (البته من این مطالب پیچیده را برای خواننده ایرانی به ناچار بسیار ساده شده شرح میدهم).(9)
نگاه دلوز/گواتاری به سادیست و مازوخیست
قدرت روانکاوی فروید و لکان در این است که نشان میدهد که در واقع «عمل جنسی وجود ندارد بلکه هر عمل جنسی یک عمل جنسیتی است.» یعنی در لحظه هماغوشی میان دو نفر همیشه نفر سومی به نام تصورات و خواستهای گفتمان جنسیتی و روانی وجود دارد که این رابطه جنسی را شکل میدهد .هر فانتزی جنسی و تمنای جنسی ابتدا توسط یک قبول محرومیت از یگانگی اولیه به وجود می آید. تمناي جنسي، عشقي و يا هر تمناي ديگري بشري تبلوري از قانون و نام پدر و مظهر قبول محروميت از بهشت جاودانه مادري و عبور از خوشي نارسيستي و مطلق گرايانه است. از اینرو سادیست و مازوخیست در پی دستیابی به لذت جنسی محص از طریق درد و دیگرآزاری نیست بلکه میخواهد به تمنای جنسی و عشقی و لمس این بهشت گمشده و فانی دست یابد. همانطور که اروتیسم بشری و عشق بشری برپایه حالت فانی بودن و محدودیت بشری به وجود میآید. ازینرو اروتیسم و عشق پیوند تنگاتنگ با مرگ و خشونت دارند.
مشکل نگاه لکان در این است که برای او به ناچار هر سناریو و حالت بشری در واقع ناشی از یک کمبود و فقدان است. دلوز و گواتاری در نگرش «آنتی ادیپ» خویش اما دقیقا این دیدن هر تمنا به سان یک کمبود و تبلور یک مطلوب گمشده را زیر سوال میبرند. برای آنها انسان و زندگی یک دستگاه تولید کننده «میل و آرزو» است و این میل و آرزو در خویش مرتب به ایجاد میل و آرزوهای جدید دست میزند و خلاق است. خصلت بنیادین او این تولید مداوم میل و آرزوی جدید است. (برای اطلاعات بیشتر به نقدهای من بر چهار فیلم «سکوت برهها» مراجعه کنید و در این بخش به تشریح سیستماتیک نگاه فروید/لکان/دلوز و تفاوتها و تشابهات از ص 24/29 بنگرید.)
از نگاه دلوز/گواتاری نیز عمل سادیست و مازوخیست یک برنامه و سناریو است. اما این برنامه در واقع تلاش اولیه سادیست و مازوخیست برای رهایی تن خویش و وجود خویش از روایت عمومی از «عشق و اروتیک و بدن» و لمس دوباره « حضور میل»، لمس حضور تشدیدیافته بازی عشق و قدرت زندگی است. در این معنا سادیست و مازوخیست در پی ساختن یک «بدن بدون اندام» نو و یک روایت نو از جسم و از اروتیسم و عشق است. همانطور که میتوان به هزار شکل دیگر این روایات نو و بدن بدون اندام نو را ساخت.
سادیست و مازوخیست به کمک برنامه و سناریوی جدید خویش در واقع میخواهند ابتدا خویش را از روایت کهن تهی و خالی کنند. بنابراین با تحقیر خویش و دیگری و ایجاد درد و یا جلادمنشی در واقع شروع به شکستن نگاه کهن و احساس کهن در خویش میکنند و شروع به لمس دوباره قدرت میل و تشدید حضور میل در خویش میکنند. آنها به قول دلوز/گواتاری در واقع برای شکستن جسم کهن ابتدا دگربار «حیوان» میشوند و در حالت سالم اگر که گرفتار روایت کهن نشوند، این «حیوان شدن» به روایتی نو و همیشه قابل تحول از لمس جسم و به یک «بدن بدون اندام نو» تبدیل میشود. همانطور که هر بیماری و انحراف جنسی تلاشی برای شکستن جهان کهن و ایجاد روایاتی نو و جسمهایی نو و لمس درجه جدیدی از بازی عشق و قدرت زندگی است. این نگاه نو اگر نتواند به تحول خویش ادامه دهد، آنگاه به ناچار اسیر کاتگوری و نگاه کهن باقی میماند و خویش را بیمارگونه، منحرف لمس میکند و اینگونه نیز عمل و رفتار میکند.
در حالت سالم اما این تهی شدن شروع «پرشدن» به هزار شکل و گونه با روایات جدید از تشدید حضور میل در خویش است. در معنای نیچهای اکنون «حیوان» به «حیوان خندان، شیرخندان و به جسم خندان» تبدیل میشود و نیمروز بزرگ بشری اغاز میشود. یا در معنای دلوز/گواتاری اکنون جسم و زندگی عرصه حضور «جسم هزارگستره »و ریزوموار( تحول مداوم و در مسیرهای متفاوت) میشود و شادی و خوشی نو آغاز میشود. (برای درک بهتر نگاه دلوز به این مقاله ترجمه شده دلوز بنگرید. 11)
سخن نهایی
باری هر انسانی دارای حالات سادومازوخیستی است و هر حالت بشری یک سناریو و حالت است.. بسیاری از حالات بشری مالامال از حالات سادومازوخیستی است. مهم نوع ارتباط با حالت خویش و ایجاد اشکال بالغانه از قدرتهای سادومازوخیستی خویش، از فانتزیهای جنسی تا روابط سادومازوخیسیتی بالغانه است. در درون هر قانون و یا آرمان اخلاقی میتوان این سادیست را نیز دید که در حال آزار مومنان خویش با فرمانهای والا و سنگین اخلاقی و یا قانونی است. هر عاشقی و خردمندی برای دستیابی به عشق و جهان خویش راهی جز تحقیر دنیای کهن و ایجاد نگاهی نو و تسلطی نو ندارد. موضوع تبدیل خودآزای و دگرآزاری بیمارگونه به «خودآزاری و دگرازاری خندان و شرورانه» است.« به آفوریسم من در این باب در کتاب اسرار مگو بنگرید. ص62»(12)
همانطور که این مقاله در خویش به زبان طنز حالتی از این خودآزاری و دگرآزاری خندان و شرورانه را دارد. این مقاله قرار بود به اسم « راز مشترک سادومازخیست، کازانووا، خراباتی» و به شکل یک مقاله پسامدرنی چندمتنی و در واقع به شکل سه مقاله در یک متن در سایت زمانه منتشر شود. اما برای اینکه خوانندگان زمانه بهتر بتوانند نگاه نوی درون آن را درک و نقد کنند و هم بهتر بتوانند ببینند که چرا من برای مقالاتم از یک شیوه نگارش پسامدرنی استفاده میکنم و تفاوت من با دیگر همکارانم را بهتر درک و نقد کنند، ازینرو این مقاله پسامدرنی را به سه مقاله مدرن تبدیل کردم.
میتوان در این پذیرش خواست خوانندگان و بریدن مقاله خویش، نوعی تسلیم شدن و خودآزاری را مشاهده کرد. اما موضوع باز هم دیدن سناریو و کل رابطه است . زیرا با چنین نگاهی میتوان دید که چگونه این مقاله در واقع چند قدم پایین میآید تا خوانندهاش او را ابتدا بهتر بفهمد و سپس گام به گام او را به نگاه و لذتی والاتر و پسامدرنی اغوا و وادار سازد. همانطور که این مقاله مدرن که بشیوه «درختگونه» مدرن نوشته است، در هر پاراگراف در عین حال با شیطنت خواننده را به متونی دیگر و شبکهوار هدایت و اغوا میکند و گویی مقاله مرتب به خواست خویش خیانت میکند و راههایی نو و پسامدرنی را در حاشیه ایجاد میکند.
.زیرا هر مقاله و نگاهی زبان خاص خویش را دارد و این زبان را میطلبد و او را میجوید.(همانطور که دوستان اطلاع دارند این مقاله روانشناختي با وجود این توسط جامی و باند او و به علت عصبانیت ایشان و محفلشان از انتقادات مدرن من و به علت ناتوانی ایشان و محفلشان از چالش رودرو و مستقیم مدرن، ممنوع شد و در سایت زمانه درج نشد و نویسنده در این سایت ممنوعالقلم شد.. همانطور که حتی کسانی چون کاظمزاده جرات مدرن نیافتند که از این مقاله و قدرت جدید و پسامدرنی این مقاله و بر علیه سانسور جامی دفاع کنند بلکه تن به سانسور دادند و خوشحال شدند که این مقاله درج نشد. زیرا میدانستند که هنوز سالها بایستی راه بیاینند و هم تجربه کاری و هم توانایی شغلی بیابند تا بتوانند وارد این بحثهای نوین بشوند. پس به جای رشد و قبول ضعف خویش از شکستن آینه خوشحال شدند. حتی من ایشان را به چالش مدرن در باب این مقاله دعوت کردم اما میدانم او نیز سعی میکند با سکوت و شانتاز مشترک و در همراهی با جامی سعی در عبور از این وضعیت تراژیک/کمیک برای خویش کند. زیرا میداند همینکه پای به عرصه چالش بگذارد، بایستی هم به ضعف خویش اذعان کند، هم قدرت و نگاه نوی مقاله را تحسین کند و هم به ناتوانی سنتیاش در دفاع از مباحث مدرن در برابر جامی و سرکوب او اذعان کند. به قول معروف دریغ از یک کم قدرت چالش مدرن و تخصصی. روشنفکر ایرانی همیشه خویش را ارزان فروخته است و دچار هراس سنتی از رقیب و نگاه قوی رقیب است به جای اینکه تن به چالش مدرن دهد و حتی از ضعف خویش نیز خوشحال باشد. زیرا هر ضعفی زیربنای یادگیری و ایجاد قدرتی نو است. این دوستان نمیدانند که با این اعمال بیش از هر چیز به خویش ضربه زدند و بحرانهای سنتی خویش را نشان دادند و نه به مقاله من. همانطور که در سه مقاله مربوط به سایت زمانه نشان دادم . زیرا مقاله من و مقالات من قدرت خویش را نشان داده و میدهند. همانطور که من از هر نقدی و رقیب قوی خوشحال میشوم و از او یاد میگیرند و همزمان خواهان چندصداییام و ازینرو هنوز هم از قدرتهای خوب برخی مقالات این دوستان خوشحال میشوم و از آنها یاد میگیرم. تفاوت اینجاست).
christian louboutin outlet
north face outlet
kd shoes
mac cosmetics
cheap beats by dre
dolce gabbana handbags
canada goose jackets
cheap ugg boots
coach outlet
ugg boots clearance
uggs outlet stores
uggs clearance
true religion outlet
tods outlet
burberry outlet
jimmy choo shoes
belstaff outlet
woolrich jackets
nike air max 2015
michael kors handbags
ugg boots for men
fendi handbags
patagonia jackets
mac makeup
dolce gabbana handbags
nike store online
burberry sale
burberry bags
genuine uggs
cheap uggs uk
michael kors outlet clearance
hollister clothing
ray ban sunglasses outlet
coach factory outlet
red bottom shoes
air jordans
jordan shoes
toms
abercrombie & fitch
abercrombie and fitch
beats by dre outlet
louis vuitton outlet online
tory burch shoes
louboutin femme
louis vuitton handbags
ugg australia
ralph lauren outlet
kobe 10
swarovski crystal
coach outlet
discount ugg boots
kate spade handbags
cheap ray ban sunglasses
cheap ugg boots
louis vuitton outlet
air max 95
michael kors bags
ugg boots clearance
air max 95
tory burch boots
louis vuitton outlet
ugg australia outlet
coach factory outlet
lebron 13
louis vuitton handbags
uggs on sale
coach clearance
louis vuitton purses
canada goose outlet
louis vuitton outlet
asics running shoes
canada goose uk
louis vuitton outlet online
air max 90
michael kors uk
coach factory outlet
canada goose jackets
ysl outlet store
nike air max
reebok shoes
louis vuitton handbags
yeezy boost 750
north face outlet
louis vuitton outlet online
pandora charms outlet
coach factory outlet
michael kors outlet
ghd
michael kors outlet online
louis vuitton purse
nike store uk
armani exchange
discount nike air max
coach outlet store
michael kors outlet store
true religion jeans outlet
polo ralph lauren
abercrombie kids
montblanc pens
tommy hilfiger outlet online
ugg sale 2016
converse outlet
instyler max
2016818caiyan
cheap mlb jerseys
seahawks jersey
michael kors outlet
fitflops
chicago bears jerseys
michael kors handbags
seattle seahawks jerseys
new orleans saints jerseys
hollister clothing
air jordan shoes
air jordans
longchamp bags
longchamp le pliage
nike polo shirts
links of london outlet store
michael kors outlet
lebron 13
lebron 14
20170618
ralph lauren outlet
coach handbags
ugg boots
fitflops sale clearance
ralph lauren outlet
miami heat
ralph lauren outlet
polo ralph lauren outlet
seahawks jersey
yeezy boost 350 v2
air jordans
nike roshe
chrome hearts
vans shoes
lebron james shoes
burberry outlet online
golden goose sneakers
adidas pure boost
basketball shoes
michael kors outlet online
westbrook shoes
pandora bracelet
michael kors handbags
ray ban aviator sunglasses
birkin bag
hermes belt
yeezy 500
ralph lauren outlet
nike air ma 90
coach outlet online
ugg outlet
nfl jerseys
michael kors outlet online
coach factory outlet
adidas superstar shoes
cheap nfl jerseys
gucci outlet
nike flyknit racer
michael kors outlet
fitflops sale clearance
nike lebron soldier 11
jordan retro 6
baseball jerseys
stephen curry 5
oakley sunglasses
tom ford eyewear
nike huarache
nike dunk shoes
john wall shoes
fila shoes
adidas eqt
kyrie 4
kyrie 4
adidas tubular
fenty puma
nike air max 2017
ugg boots on sale 70% off
ray ban sunglasses
coach factory outlet
lacoste outlet
ralph lauren uk
ray ban sunglasses
polo ralph lauren
yeezy boost 350
jordan shoes
kobe shoes
fila shoes
jordan shoes
lacoste polo
nike air force 1 low
yeezy boost 350
ferragamo belt
yeezy shoes
michael kors factory outlet
nike flyknit
birkin bag
yeezy shoes
jordans
yeezy 500 blush
kd 10
balenciaga shoes
nmd r1
michael kors sale